مهرداد عباسی:
چند سالی است که وقت خود را صرف این کردهام که در مورد اسلامپژوهی و قرآنپژوهی در دنیای مدرن کار کنم. اگر بخواهیم یک اسلامپژوه را در دنیای جدید تعریف کنیم، تعریفش اینطور است که فارغ از دغدغههای دینی میخواهد وارد یک حوزه آکادمیک و پژوهشی شود و آنجا مسئلههایی را بسازد و حل کند. دغدغهای که اسلامپژوه دارد دغدغه دین و دفاع از دین نیست، بلکه دغدغهای از جنس دغدغه پژوهشهای انتقادی و تفکر انتقادی است که در دوره جدید باب است و در دانشگاه قرار است با آن روش به موضوعات بنگریم.
البته که ما باید به ماهیت دین توجه داشته باشیم، اما فکر میکنم که پژوهش در مورد دین را میتوان به رهیافتهایی تقسیم کرد و از رهیافتهای مختلفی در دینپژوهی سخن گفت که جای بسیاری از آنها در محافل علمی ما خالی است. البته چند سالی است که به لطف برخی از دانشکدهها رشتههای دینپژوهی نیز داریم، اما در آنجا نیز اسلام را چندان وارد ماجرا نمیکنیم و بیشتر در مورد کلیات دین صحبت میکنیم. اغلب این کارها نیز ترجمه است و در دپارتمانهای دینپژوهی نیز ترجمههایی را شاهد هستیم که از آکادمیهای غربی آمده است.
اسلامپژوه بیش از اینکه دغدغه دفاع از دین و تعهد داشته باشد که ثابت کند یک دین برحق است و آن دیگری برحق نیست، دغدغه رعایت اخلاق و آداب و آیین پژوهش را دارد. یعنی باید به مبانی و روشهایی متعهد باشد و ابزارهایی در اختیار داشته باشد و وارد دینشناسی شود و دینی را به عنوان موضوع پژوهش انتخاب کند که ممکن است اسلام، مسیحیت یا یهودیت باشد.
بسیاری از مطالعات در مورد ایران باستان و آیین زرتشت داریم که از جانب محققان غربی است که قطعاً زرتشتی یا مسلمان نیستند، اما پژوهشهای خوبی داشتهاند که از آنها بهره میبریم و ایران باستان را بهتر میشناسیم. البته نسلهای بعدی نیز آمدند که شاید شاگردان آنها بودند و آثار آنها را خواندند که ما به عنوان ایرانشناسان ایرانی آنها را میشناسیم، اما ایرانشناسان آکادمیک در محافل خارج از ایران به وجود آمدند و اگر به اسلام نیز به مثابه یک پدیده بنگریم، اسلامپژوه دوره مدرن نیز میتواند چنین باشد و میتوان به او، فارغ از عقیده شخصی که دارد، نگاه کرد و پژوهش او را خواند. در واقع اسلامپژوه ممکن است که آشناییزدایی کند. یعنی خیلی از چیزهایی که برای دیندار بدیهی فرض میشود و این طرف و آن طرف در مورد آن به راحتی صحبت شود، ممکن است که اسلامپژوه در مورد آنها سؤال بپرسد و وقتی سؤال بپرسد، به دنبال پاسخ برود و ممکن است پاسخی که میدهد نیز متفاوت از چیزی باشد که برای ما آشنا بوده است.
برخی اوقات در مطالعه اسلام، به پژوهش آنطور نگاه میکنیم که یک مادر به فرزند خود نگاه میکند، اما اسلامپژوه نباید به موضوع تحقیق خود نگاه مادر به فرزند داشته باشد، چراکه مادران در نزاعها و . همیشه جانب فرزند را میگیرند. بنابراین گاهی اوقات به اسلامپژوهانی نیاز داریم که تعلقخاطر احساسی به موضوع پژوهش نداشته باشند و بیرحمانه به پژوهش خود بپردازند.
همانطور که یک وکیل یا یک دیپلمات از حق موکل یا ملت خود دفاع میکند، یک مبلغ دینی نیز این کار را انجام میدهد و این کار او صرفاً هم در برابر مسیحیت نیست، بلکه ممکن است این وظیفه را یک متکلم شیعه در برابر یک سنی هم انجام دهد، اما بین اسلامپژوه و این مبلغ دین، تفاوت وجود دارد. برای محقق نباید مرزهای قومیتی، عقیدتی و جغرافیایی قائل بود. محقق اسلامپژوه به معنای جدید کلمه را باید شبیه روشنفکری دید که برای او حقیقت و انسان اهمیت دارد. همچنین لازم است که محقق ما امنیت و آزادی داشته باشد تا بتواند سؤال بپرسد و به نتایج کار خود دست پیدا کند.
یکی از مسائل مهم در اسلامپژوهی این است که ما نباید مفسر یا اسلامشناس تولید کنیم. چراکه به اندازه کافی اسلامشناسی داریم و اگر میخواهیم سنت خود را بررسی کنیم، باید به این نکته توجه داشته باشیم که اسلامشناسی[هایی] را داریم و این اسلامشناسیها را ببینیم و به رسمیت بشناسیم. نباید تفسیر جدید ارائه داد، بلکه باید همین تفاسیر را خواند. فکر میکنم اسلامپژوه در حقیقت تحلیلگر، مورخ و منتقد اسلامشناسیهای پیشین است.» (با اندکی ویرایش به نقل از خبرگزاری ایکنا، دسترسی در 1398/11/25)
یادداشتها:
ـ خبرگزاری ایکنا (انتشار در در 1398/11/12)
ـ وبسایت مهرداد عباسی (انتشار در 1398/11/18)
درباره این سایت