فرهنگ مهروش مینویسد:
«برای اشاره به دوره پیش از اسلام، بیشتر از تعبیر ”عصر جاهلیت استفاده میکنند. این عنوان تا حدودی گمراهکننده است و ازاینرو شاید مناسب نباشد. برخی فکر میکنند وقتی میگوییم عرب عصر جاهلیت، یعنی عرب نفهم و نادان، در صورتی که این خطاست. جاهلیت ــ آنسان که در این تعبیر آمده است ــ مطلقاً معنایش بیعقلی و نفهمی نیست.
جهل دارای دو معناست. گاهی اوقات جهل را در مقابل حلم و گاهی آن را در مقابل عقل به کار میبرند. اکنون بیشتر از عصر جاهلیت، رواج نادانی، بیدانشی و ناآگاهی از خواندن و نوشتن و همه گونه تاریکی علمی به ذهن متبادر میشود، حال آنکه به نظر میرسد عصر جاهلی به معنای عصر بیفرهنگی نیست، بلکه نادانی معنای ثانوی و امری غالباً همراه با معنای اصیل کلمه است. در این تعبیر، جهل در تقابل با حلم و بردباری مطرح شده است، نه در تقابل علم [ن.ک.: شوقی ضیف، «تاریخ الادب العربی ــ العصر الجاهلی»: ص ۳۸]. میتوان بازتاب این درک از جهل را در قرآن دید. در قرآن آمده است ”خدا کسانی را که در حالت جهالت گناه کنند میبخشد. [نساء: ۱۷] برخی از مفسران گفتهاند که جهل در این آیه به معنای ناآگاهی از قبح عمل نیست، بلکه مراد آن حالتی است که احساسات شدیداً بر عقل فرد غلبه میکند، آنسان که گویی پردهای روی چشم و دیگر حواسش کشیدهاند و کور و کر شده است [برای اختلاف دیدگاهها در این باره، ن.ک.: شیخ طوسی: التبیان فی التفسیر القرآن، ۱۴۵/۳ – ۱۴۶]. به عبارت دیگر، جهل در این آیه در تقابل با حلم و بردباری و خویشتنداری مطرح است، نه در تقابل با علم.» (مهروش، ۱۳۹۵: ۱۲۳)
یادداشتها:
ـ مهروش، فرهنگ (حامد خانی)(۱۳۹۵). تاریخ فقه اسلامی در سدههای نخستین: از آغاز اسلام تا شکلگیری مکتب اصحاب حدیث متأخر. تهران: نشر نی.
ـ یادداشت مرتبط:
درباره این سایت