سید حسن اسلامی اردکانی مینویسد:
«مکتب معارفی خراسان از جریانهای دینی صدسالهٔ اخیر است که نامش با نام فلسفه گره خورده و فصل تازهای در مواجهه با فلسفهٔ اسلامی گشوده است. این مکتب در این مدت توانسته است انظار را به خود جلب کند و به تدریح نام آشناتر ”مکتب تفکیک را به خود گیرد و در این مدت موافقانی کنار خود و مخالفانی ضد خود گرد آورد.» (اسلامی اردکانی، ۱۳۹۷: ۶۷) «[مکتب تفکیک[ مکتبی [است[ که کارش را با نقادی فلسفه و بیاعتبارسازی آن آغاز کرد، اما سرانجام کوشید از طریق آن اعتبار کسب کند. شاید در متون دینی معاصر حملهای تندتر و بیرحمانهتر از نقدهای مکتب تفکیک به فلسفهٔ اسلامی نتوان یافت.» (همان: ۴) «مدعیان تفکیک ما را به نوع خاص از عقلانیت دعوت میکنند که به نظر میرسد با عقلانیت رایج تنها اشتراک لفظی دارد. در حالی که آنان بنیاد فلسفهٔ صدرایی را مبتنی بر ”کشف میدانند که به فرض صحت، برای دیگران اعتبار و حجیت ندارد و تأکید میکنند: ”کشف هرگز حجیت غیری ندارد، ما را به تعبد و قبول آموزهها و رازهایی دعوت میکنند که نه تنها برای آن دلیلی به دست نمیدهند، که حتی معتقدند ما توان درک آن را نداریم و از آن بویی نبردهایم؛ فقط باید تن بدهیم و بپذیریم.» (همان: ۶)
«اصول این مکتب عبارتاند از: ۱. جدایی راه دین از فلسفه و عرفان؛ ۲. برتری شناخت دینی؛ ۳. استناد این شناخت به قرآن و حدیث؛ ۴. اتکا به ظاهر آیات و روایات؛ و ۵. رد هر گونه تأویل. [۱[» (همان: ۶۷) «مهمترین ویژگی مکتب تفکیک تأکید آن بر جدایی راههای سهگانه دستیابی به معرفت، یعنی وحی، عقل و کشف، و تأکید بر برتری شناخت دینی است. این نگرش تا جایی پیش میرود که سخن از ”عقل خودبنیاد دینی به میان میآید و راه خردورزی انسانی بیارزش و گمراهی قلمداد میشود. [۲[» (همان: ۱۶۵) «در پی این انکارها و نفیها مکتب تفکیک بر آن است که به معرفت ناب وحیانی دست مییابد، معرفتی پیراسته از هر شائبهٔ خطا و نقص و به دور از تأویل. [۳[ با این رویکرد، مدافعان مکتب تفکیک بر این باورند که ”واقعیت جریان تفکیک امری است که مساوی با خود اسلام و ظهور آن، یعنی قرآن و حدیث و سنّت . بدون هیچ گونه اقتباسی از کسی و مکتبی و بدون هیچگونه نیازی به اندیشهای و نحلهای. [۴[» (همان: ۱۶۶)
«مقصود این نوشتار بررسی شیوه و روشی است که اصحاب مکتب تفکیک برای رسیدن به هدف خود یا استدلال به سود مدعیات خود در پیش گرفتهاند. این شیوه به گونهای روشن و مدون در مکتوبات اصجاب مکتب تفکیک نیامده است، اما با مرور مکرر آنها میتوان به نکاتی روش دست یافت که مهمترین آنها به شرح زیر است:
➊ نگاه خاص به تاریخ شکلگیری علوم اسلامی
➋ انتساب مواضع خاصی به شخصیتها
➌ نقلقول گزینشگرانه و نقض امانت علمی
➍ اشاره به فلاسفه پشیمان
➎ توسل به مرجع کاذب
➏ بهکارگیری منطق بیسابقگی
➐ استفاده از واژگان نامناسب بحثهای منطقی
➑ توسل نادرست به احساسات مخاطب
➒ استناد به اختلاف میان فلاسفه
➓ مرعوب ساختن مخاطب» (همان.)
ادامه مطلب
درباره این سایت