محمد سروش محلاتی مینویسد:
«حیلههای شرعی را به طور کلی باید کنار گذاشت. حیله بازی است که نمونهاش هم در قرآن هست. نمونه مسأله حیله که خدا در قرآن آورده کدام قضیه است؟ جریان اصحاب السبت است. اصحاب السبت، این بیچارهها که مسخ شدند و نابود شدند، چه گناهی کرده بودند؟ تخلف از دستور الهی انجام داده بودند؟ معصیت کرده بودند؟ نه، یک حیله به کار بردند. چه حیلهای؟ خدا در قرآن میفرماید ما گفتیم روزهای شنبه ماهی نگیرید. گفتند چشم ما شنبهها ماهی نمیگیریم؛ ولی یک گودالهایی درست کرده بودند که شنبهها ماهیها میآمدند جلو و میافتادند توی این گودالها، میافتادند توی تور. یکشنبه میرفتند ماهیها را برمیداشتند. قَسمشان هم راست بود؛ شنبه ماهی نگرفتیم. دروغ گفته بودند؟ دروغ نگفته بودند؛ اما با حکم خدا بازی کرده بودند: ”وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِینَ. ]بقره: 65[
اینجا، جای حیلهورزی نسبت به حق تعالی و حکم الهی نیست. اگر واقعاً نمیخواهید عمل کنید، عمل نکنید؛ چه بسا آنها اگر این حیلهها را به کار نبرده بودند، مشمول عذاب هم نبودند. فقط آدم فاسق بودند؛ یعنی از این جنبه که به دستور الهی عمل نکردند اشکالشان اشکال عملی بود؛ ولی اینها اشکال بالاتری پیدا کردند و آن اشکال بالاتر چه بود؟ با دین بازی کردند. این جرم بالاتری است. با دستور خدا بازی کردند، این جرم بالاتری است. میخواهی رباخوری انجام دهی، بدون حقهبازی انجام بده، فسق و فجور جهنم دارد؛ اما پای حیله را در کار نیاور و حکم خدا را مسخره نکن، این گناهش خیلی بالاتر است.» (سروش محلاتی، 1394: 267 ــ 268)
یادداشتها:
ـ سروش محلاتی، محمد. (1394). اسلام و مقتضیات زمان: بررسی نسبت دین و تحولات حیات انسانی. تهران: میراث اهل قلم. (به کوشش بنیاد اندیشه و احسان توحید)
درباره این سایت