جویا جهانبخش مینویسد:
«صورت ”نَزِّلُونَا عَنِ الرُّبُوبِیّة وَ قُولُوا فِینَا (یا فی حَقِّنا) مَا شِئْتُم را علیرغم این همه شهرت در اَفواه [= دهانها] و اَلسِنه [= زبانها]، این کمترین، در هیچ متنِ رواییِ کهن و شایاناعتنا دستیاب نکرد و دیگران نیز گویا نیافتهاند. مضمون آن را در برخی از روایتها میتوان سراغ گرفت که حتی اگر قُصور سَنَدی نداشتند، باز پذیرششان محلِ تأمل بود، خاصّه اعتقادات که ابتنای آن بر صِرفِ ”خبرِ واحد شدنی نیست.» (جهانبخش، 1390: 104 ــ 107)
«با ابهامها و اشکالهایی که در ”مأخذ یا ”سند هریک از نقلهای مُشعِر [= خبردهنده] به مضمون ”نَزِّلُونَا عَنِ الرُّبُوبِیّة وَ … وجود دارد، و با کثرت دواعی جعل و تزویر غالیانه که در این راستا وجود داشته است، حصول اطمینان به صدور این مطلب از پیشوایان (علیهم السّلام) به غایت دشوار به نظر میرسد.» (همان: 118)
«این نکته مهم و کلیدی هم نباید مغفول افتد که در برههای از زمان غالیان روایاتی مجعول را با سندِ معتبر در جامعهٔ شیعی نشر میدادهاند. از این روی، به ویژه در موضوعات [= جعلیات] و جایهایی که در آنها غالیان انگیزهای قوی برای جعل و وضع داشتهاند آسانگیری در نقدِ حدیث و بسندهگری به صحت نسبیِ سنَد پسندیده نیست، و اهمیت نقد محتوایی از راه عرضهٔ روایات بر کتاب خدا و سنت قطعی و ضرورت بهرهوری از ارزیابیهای تاریخی و زبانشناختی و سبْکشناختی، بیشتر و بیشتر، و حصولِ وثوق به صدور، دشوارتر میگردد. در چنین جایگاهها اَسنادِ صحیح نیز جای درنگ دارند، تا چه رسد به اسناد ضعیف.
النّهایه، با همه آنچه گفتیم و با آنکه ”نَزِّلُونَا عَنِ الرُّبُوبِیّة وَ قُولُوا فِی فَضْلِنا مَا شِئْتُم: اولاً، شعاری کاملاً غالیپسند و سازگار با جهانبینیِ غالیانه است و غالیان انگیزهها و دواعی بسیار برای جعل چنین جملهها داشتهاند؛ و ثانیاً، در عمل سخت مورد بهرهبرداری غالیان و غُلوزَدگان بوده است؛ و ثالثاً، به سبب ضعفِ طُرُق روایی و . و . هیچیک از صُوَر مُشعِر بدین مضمون که ما میشناسیم چنان نیست که بتوان با اطمینان و بیدغدغه آن را سخن امام (ع) دانست. باید انصاف داد که با شواهد و بررسیهای موجود، قطع بدین هم که جمیع صُوَر یادشده ساختگی و موضوع [= جعلی] و بیپایه است ناشدنی است، زیرا [.] امکان ارائه معنا و تفسیری صحیح و مقید و محدود نیز از بعض آن روایتها وجود دارد که آن تفسیر مقید و محدود با مسلّمات کتاب و سنّت قطعه و تاریخ واقعی پیشوایان (ع) تعارضی نخواهد داشت و با معتقدات شیعیان اعتدالی کاملاً سازگار خواهد بود.» (همان: 120 ــ 121)
«برداشت غالیانهٔ حداکثری از ”نَزِّلُونَا عَنِ الرُّبُوبِیّة وَ قُولُوا . حتی با اصل نگرش توحیدی اسلامی ناسازگار است. [.] مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در گزارش سومین آیه سوره زمر توضیح میدهد که بتپرستان، کسان و چیزهایی را که ”أرباب و ”آلِهَه قرار میدادند خودِ الله (سبحانه و تعالی) نمیدانستند، بلکه آنها را موجوداتی ممکنالوجود و مخلوق میدانستند که نزدِ الله تعالی مقرباند و او به حسب منزلتِ آنها تدبیر امور عالم را بدانها تفویض کرده است و خود جُز خَلْق و ایجاد را عهدهدار نیست و ”رب الأرباب و ”إله الآلِهَه به شمار می رود.» (همان: 76 ــ 77) «آموزه ”نَزِّلُونَا عَنِ الرُّبُوبِیّة وَ قُولُوا .، با تفسیر افراطیِ حداکثریاش پیوسته میتوانسته پشتوانه و جادهصافکن مُدعیات بیدلیل و عقائد نااستوار غُلات باشد تا به کمکِ آن دهانِ معترضانِ عادی و عامی را ببندند و ذهنها را به پذیرفتن ناپذیرفتنیها خوگر [= مأنوس] سازند.» (همان: 123)
«در کثیری از نوشتارهایی که تفکر ”نَزِّلُونَا عَنِ الرُّبُوبِیّة . بر آنها حاکم است منتقدان و منکرانِ اینچنین فراخداریِ غالیانه را به حربهٔ تهدید و اتهام بر جای خود نشاندهاند! نمونه را، به ”کوری چشم منکران . قلمفرسایی کردهاند، و مخالفانِ شیعیمذهبِ خود را ”به ظاهر شیعه شمردهاند، یا در باب ”حماقت و ”اُشترچرانبودن مخالف قلم فرسودهاند. در مواردی نیز دامنه اهانت چندان گسترانیده شده است که قلم از بازگفت آن خویشتنداری میکند و دامان سخن آلایش به آن را برنمیتابد.» (همان: 99 ــ 100)
یادداشتها:
ـ جهانبخش، جویا. (1390). سه گفتار در غلوپژوهی. تهران: انتشارات اساطیر.
ـ یادداشتهای مرتبط:
درباره این سایت