محمد سروش محلاتی:
”اگر ما کرور کرور رفتیم [زیارت] و برگشتیم و نشانی از تغییر در بیرون ندیدیم، معلوم میشود تغییری در درون هم اتفاق نیفتاده و توفیق زیارتی که ائمه فرمودهاند را پیدا نکردهایم. شکل، ماکت و ظاهر زیارت کار دشواری نیست. چرا ما باید امر حقیقی و ریشهداری که با اعتقاد و جان ما آمیخته است را فرو بکاهیم و به برخی از مسائل سطحی و زودگذر تنزل دهیم و فکر کنیم که توانستهایم از زیارت اربعین استفاده کنیم؟
اگر این تغییر اتفاق افتاد، همه گناهان فرد بخشیده میشود. این سفر یک سفر عادی و معمولی نیست. نباید این زیارت را تنزل دهیم، کوچک کنیم و قدر و منزلت او را پایین بیاوریم؛ برای کسی که بتواند حق این زیارت را ادا کند خیلی باارزش است. انگار زائر امام حسین (ع) آمده تا آنچه حضرت از او میخواست را ادا کند و بگوید تمام وجود من امروز در اختیار شما است. اگر تغییر در درون انسان اتفاق بیفتد، به تبع آن بیرون و رفتار فرد اصلاح میشود. اگر رفتار فرد اصلاح شد، در جامعه هم تأثیر میگذارد و رفتار جامعه هم تغییر پیدا میکند.
کسی که زائر امام حسین (ع) میشود باید گواهیهای داخل زیارت اربعین را بدهد. این گواهیها زبانی نیست و اعتقادی است؛ [.] نگاه جامع و کامل به مسأله زیارت آن است که در خود متن این زیارتنامهها هست. اگر انسانی در این مکتب با این الگو تربیت شود، آن وقت وظیفه خودش را در صحنه ت و جامعه هم به خوبی انجام میدهد. اما متأسفانه همین خطا و اشتباه ظاهرگرایی، که در مسأله زیارت برای برخی از افراد اتفاق میافتد، در یک سطح وسیعتر و عامتر در بسیاری از مسائل دینی دیده میشود، که ما هم میخواهیم دین را داشته باشیم و هم میخواهیم دین ما قدرتمحور و قدرت مفسر و اختیاردار دین باشد، در حالی که باید دین حاکم بر قدرت باشد و قدرت را جهتدهی کند؛ اگر قدرت بر دین سوار شود، چیزی از دین باقی نمی.ماند.
امیرالمؤمنین (ع) فرمود ’پایداری قدرت اصالت ندارد.‘ [.] اگر قدرت در ساحت دین ورود کند، فساد دارد. یک موقع دین را از دینشناسان میگیریم و یک موقع دین را از رجال ی میگیریم. دینی که از رجال ی گرفته شود لغزندگی دارد و ممکن است پایه و اساس درستی داشته باشد یا نداشته باشد.
نگاه انتقادی ائمه (ع) این نیست که چرا حکومت را به ما نمیدهید. حکومت حق امام باقر (ع) است؛ ولی انتقاد و اشکال بالاتر از این است. نگاهش این است که هم دین خدا را به استخدام درآوردهاید و هم مردم بیچاره را مصادره کردهاید. نه راهی برای دین و نه چیزی برای ملت باقی مانده است. لذا الگوی اسلام این نیست که مثل مسیحیت بگوید ما با قدرت کاری نداریم و قهر میکنیم. قدرت هست؛ اما این قدرت حاکم بر سرنوشت اسلام نیست، بلکه دین، اخلاق و اصول انسانی جهتگیری قدرت را مشخص میکند. (پایگاه اطلاعرسانی و خبری جماران، دسترسی در 1398/7/29)
یادداشتها:
ـ پایگاه اطلاعرسانی و خبری جماران (دسترسی در 1398/7/28)
درباره این سایت